ًDie Geschichte des Regens

آسمانی را می گریاند تا گلی را بخنداند

ًDie Geschichte des Regens

آسمانی را می گریاند تا گلی را بخنداند

درس پنجاه و نهم: مصدر با حرف اضافه zu

سلام به دوستان خوب و باصفایم.

این درس درباره کاربردهای مختلف zu می­باشد. پیشترها آموختیم که zu حرف اضافه­ایی است که به معنای «به­سوی» می­باشد و اسمی و یا ضمیری که پس از آن می­آید، باید به حالت متممی Dativ باشد. مانند این جمله: 

Ich möchte Ihnen zu unserer Party einladen. 

من می­خواهم شما را به مهمانی­مان دعوت کنم.

و اما در این درس با دیگر کاربرد این حرف اضافه آشنا می­شویم.

هرگاه در جمله­ایی دو فعل داشته­باشیم، فعل دوم به عنوان مصدر پس از zu می­آید. البته به شرطی که نخستین فعلهای جمله

Hören و sehen نباشد.

در جدول زیر توجه شما عزیزان را به نمونه­هایی از این گروه جلب می­نمایم. لطفاً توجه بفرمایید. 

 

فارسی

آلمانی

من کتابهای فراوانی برای خواندن دارم.

Ich habe viele Bücher zu lesen.

من اکنون وقتی ندارم با تو در اداره بمانم.

Ich habe jetzt keine Zeit mit dir im Büro zu bleiben.

این مهم است که او را به مهمانی­مان دعوت بکنیم.

Es ist sehr wichtig, ihn zu unserer Party einzuladen.

حدس می­زنم که هواپیما دارد به پرواز درمی­آید.

Ich vermute die Maschine abzufliegen.

او تلاش می­کند که آلمانی بیاموزد.

Er versucht Deutsch zu lernen.

پارک کردن در اینجا ممنوع است.

Hier ist es verboten zu parken.

من می­شنوم (می­بینم) که همکارم تلفن می­زند.

Ich höre (sehe) meinen Kolegen  telefonieren.

پتر وانمود می­کند که دیروز اینجا راهش را گم کرده­است.

Peter behauptet, Gestern hier sein weg verloren zu haben.

 

نکته (1): در جدول بالا مشاهده می­کنیم که چگونه دومین فعل با توجه به نخستین فعل به صورت مصدر با zu بیان گردیده­است. البته به استثنای دو فعل hören و sehen ، چرا که پس از این دو فعل، دومین فعل به صورت مصدر بدون zu ذکر می­گردد. 

نکته (2): چنانچه دومین فعل جمله، فعل پیشوندی از نوع جداشدنی بود، zu میان واژه اصلی فعل و پیشوند آن قرار می­گیرد. 

نکته (3): آخرین جمله جدول، یک جمله­ایی است که مربوط به گذشته کامل (ماضی نقلی9 می­باشد. در این موقعیت چنانچه بر اساس آنچه که گفته­شد، نیاز به مصدر با zu  باشد، zu باید میان pp (قسمت سوم فعل) و اصل واژه haben و یا sein  قرار بگیرد. 

 

دوستان، این درس نیز به پایان رسید.

تا درسی دیگر

خدانگهدار

درس پنجاه و هشتم: صفات ساده، برتری و برترین

با سلام به شما دوستان خوبم.

در درس امروز صفات برتری و برترین را به شما آموزش می­دهم. صفاتی را که تاکنون خوانده­ایم، صفات ساده بوده­اند. لطفاً به سه جمله زیر که به ترتیب: صفت ساده، برتری و برترین به کار رفته­است، توجه بفرمایید.

.Müller ist fleißig  

.Peter ist fleißger als Müller 

.Benn  ist am fleißigsten

صفت برتری: هنگامی­که به صفت ساده، er اضافه می­کنیم، بنابراین از آن نوعی صفت ساخته­ایم که به «صفت برتری» Komporativ als Attribut موسوم است. چنانچه بخواهیم برتری و یا نسبتی را بین دو مقوله بررسی نماییم، پس از صفت برتری از حرف اضافه als استفاده می­کنیم.

صفت برترین:  صفت برترین از افزودن پسوند st به صفت ساده ساخته می­شود. am  نیز پیش از صفت برترین و en در پایان صفت برترین(بدون اسم)  می­آید.

به معنای جمله­های داده­شده توجه بفرمایید تا بیشتر با مفهوم و کاربرد این سه نوع صفت آشنا گردید. 

مولر زرنگ است.

پتر از مولر زرنگتر است.

بن زرنگترین است. 

صفات بالا، بدون همراهی اسم در جمله­های داده­شده بیان گردیدند. اما چنانچه پس از صفت­های برتری و برترین، اسمهایی آورده­شود، این­ دو گونه صفت نیز مانند صفت ساده با توجه به اسم موردنظر صرف می­گردند. (رجوع شود به صرف اسم و صفت).

اکنون به جمله­های زیر که پس از صفات، اسم آمده­است، توجه بفرمایید! 

.Müller ist der fleißige Student auf der Klasse 

.Peter ist der fleißgere Student als Müller 

.Benn  ist der fleißigste Student auf der Klasse

مولر دانشجوی زرنگ کلاس است.

پتر دانشجوی زرنگتری از مولر است.

بن زرنگترین دانشجوی کلاس است.

در جدول زیر صفات ساده، برتری و برترین درج شده­است، لطفاً خوب دقت بفرمایید! 

 

صفت ساده

صفت برتری

صفت برترین

معنی (صفت ساده)

billig

billiger

billigst

ارزان

wet

weiter

weitest

دور

dunkel

dunkler

dunkelst

تاریک

teuer

teurer

teuerst

گران

alt

Älter

ältest

پیر، مسن و بزرگ (سنی)

groß

größer

größt

بزرگ

hoch

höher

Höchst

بالا، مرتفع

nah

näher

nächst

نزدیک

gut

besser

best

خوب

viel

mehr

meist

زیاد

 

نکته (1): معمولاً روی صدای باصدای صفات برتری و برترین (اوملاوت) نیز قرار می­گیرد.

نکته (2): افزون بر پسوند er در صفات برتری و نیز پسوند st در صفات برترین، چنانچه تغیراتی دیگر را با توجه به جدول بالا، مشاهده می­کنیم، صرفاً بخاطر آسانی در تلفظ است.

نکته (3): دو صفت پایانی جدول فوق، از قاعده دستوری این درس بدور می­باشند و در لیست صفات بی­قاعده قرار می­گیرند.

نکته (4): به مورد ویژه زیر توجه بفرمایید!

Ich trinke Tee gern.

Meine Freundin trikt aber lieber Kaffee.

Wir beide trinken Saft am liebsten.

معنی:

من چای را بامیل می­نوشم.

دوست­دخترم اما نوشیدن قهوه را ترجیح می­دهد.

هر دوی ما آب­میوه را بیشتر از همه با میل می­نوشیم. 

 

دوستان عزیزم.

تا درسی دیگر

خدانگهدار

رس پنجاه و هفتم: ضمیرهای نامعین (unbestimmte Pronomen)

سلام به همه شما دوستان مهربانم.

این درس نیز بسیار آسان و پرکاربرد است. در این درس ما یاد می­گیریم که چگونه ضمیرهای نامعین unbestimmtePronomen  جایگزین اسمها می­شوند. ضمیرهای نامعین در این درس در دو گونه قابل­شمارش و غیرقابل­شمارش و هرکدام از این دو گونه نیز از لحاظ شمار، مثبت و منفی بودن، جنسیت و حالتهای مختلف بررسی می­گردند.

نخست به بیان ضمیرهای نامعین در حوزه اسامی قابل­شمارش می­پردازیم. به مثال زیر توجه بفرمایید!

آیا تو آنجا دختربچه­ایی می­بینی؟

بله، من آنجا یکی می­بینم.

آیا پسری هم آنجا می­بینی؟

نه، آنجا هیچی نیست.

واژه­های «یکی» و «هیچی» در جمله­های بالا، ضمیرهای نامعین می­باشند که در زبان آلمانی نیز بدین گونه است. اکنون که با مفهوم ضمیر نامعین آشنا شدید، جمله­های داده­شده را به زبان آلمانی ترجمه می­کنیم که معادل این­گونه از ضمیرها را نیز در زبان آلمانی بشناسید.

Siehst du dort ein Mädchen?

Ja, Ich sehe dort eins.

Siehst du dort auch einen Jungen.

Nein, dort ist keiner.

در جدول زیر ضمایر نامعین در گونه قابل­شمارش از لحاظ جنسیت، شمار، مثبت و منفی و حالتهای گوناگون آورده­ شده­است. لطفاً خوب توجه بفرمایید! 

Dat

Akk

Nom

einem/keinem

einen/keinen

einer/keiner

Mas

einem/keinem

eins/keins

eins/keins

Neu

einer/keiner

eine/keine

eine/keine

Fem

keinen

keine

keine

Plural

نکته (1): ضمایر نامعین مثبت، شکل جمع ندارند. 

و اما هنگامی­که ضمیرهای نامعین را جانشین اسامی غیرقابل­شمارش می­کنیم، این­گونه عمل می­نماییم.

آیا تو برای شام سبزی می­خوری؟

بله، من مقداری می­خورم.

آیا برای صبحانه پنیر خوردی؟

نه من، هیچی نخوردم.

واژه­های «مقداری» و «هیچی» ضمایر نامعینی هستند که جانشین اسامی غیرقابل­شمارش گردیده­اند. لطفاً به آلمانی جمله­های فوق توجه بفرمایید!

Ißt du Gemüse zu Abend?

Ja, ich esse welche.

Hast du Käse zum Frühstück gegessen?

Nein, ich habe keinen gegessen.

Welche معادل «مقداری» و keinen  هم معادل «هیچی» است که در موقعیت­های مختلف  صرف می­گردند.

Kein  مانند نمونه جدول پیشین صرف می­گردد و welch هم مطابق با جدول زیر. لطفاً توجه بفرماییدً

Dat

Akk

Nom

welchem

welchen

welcher

Mas

welchem

welches

welches

Neu

welcher

welche

welche

Fem

welchen

welche

welche

Plural

دوستان تا درسی دیگر

خدانگهدار