ًDie Geschichte des Regens

آسمانی را می گریاند تا گلی را بخنداند

ًDie Geschichte des Regens

آسمانی را می گریاند تا گلی را بخنداند

درس پنجاه و پنجم: کاربردی گروهی از حروف ربطی در جمله

دوستان خوبم، سلام.

در درسهای گذشته با حروف ربطی که منجر به تولید جمله­های فرعی Nebensätze  می­شد، آشنا شدیم. در این درس نیز می­خواهیم دیگر حروف ربطی که چنین نقشی را ایفا می­کنند، بیاموزیم.

لطفاً به جدول زیر خوب توجه بفرمایید!

فارسی

آلمانی

چه می­کنی، اگر قطار سروقت نیاید؟

Was sollst du tun, wenn der Zug nicht pünktlich an kommt?

هنگامی­که صبحها به دانشگاه می­روم، دوست­دخترم را ملاقات می­کنم.

Wenn ich morgens in die Universität gehe, treffe ich meine Freundin.

هنگامی­که آخرین بار او (مذکر) را می­خواستم ملاقات کنم، یک عینک تیره­ایی زده­بود.

Als ich das letze mal ihn besuchen wollte,  trägt er eine dunkle Brille.

پس از آنکه او زبان آلمانی را خوب آموخت، به کشور آلمان مسافرت کرد.

Nachdem sie Deutsche Sprache gut gelernt hat, fliegt sie nach Deutschland.

پیش از آنکه نزد تو بیایم، باید تکلیفم را بنویسم.

Bevor ich zu dir komme, muß ich meine Aufgabe schreiben.

اکنون نمی­توانم با تو گفتگو کنم، زیرا کارهای فراوانی دارم.

Ich kann dich jetzt nicht sprechen, weil ich viel zu tun habe.

چونکه او هنوز باید تحصیل کند، مجبور است کتابهای زیادی بخرد.

Da er noch studiert, muß er noch viele Bücher kaufen.

آن آپارتمان آنچنان گران بود که ما نتوانستیم آن را اجاره کنیم.

Die Wohnung war so teuer daß wir sie nich mieten konnten.

در همان­حال که ما مرخصی بوده­ایم، رییس­مان بسیار خشمگین شده­است.

Während wir aud der Urlaub waren, wurde unsere chef sehr böse.

من دوست دارم که قهوه بنوشم، درحالیکه خانمم ترجیح می­دهد چایی بنوشد.

Ich trinke Kaffee gern, während meine Frau lieber Tee trinkt.

خواهش می­کنم که  معلوم کنید که آلمانی می­خواهید یاد بگیرید یا نه.

Stellen Sie bitte fest, ob Sie Deutsch lernen wollen.

من هم چایی و هم قهوه می­نوشم.

Ih trinke sowohl Kaffee als auch Tee.

یا چایی و یا قهوه بنوشید.

Trinken Sie entweder Kaffee oder Tee.

من اکنون نه قهوه و نه چایی می­نوشم.

Ich trinke jetzt weder Tee noch Kaffee.

من به تو در زمینه زبان آلمانی کمک می­کنم، تا تو بتوانی آلمانی خوب صحبت بکنی.

Ich helfe dir bei der Deutsche Sprache, damit du sobald Deutsch gut sprechen kannst.

تو می­توانی پول بیشتری بدست بیاوری، به­شرطی که بیشتر کار کنی.

Du kannst mehr Geld bedienen, indem du mehr arbeitest.

من امروز بدون آنکه کسی کمکم کند، خیلی کار کرده­ام.

Ich habe heute sehr gearbeitet, ohne daß jemand mir dabei helfen.

اگر چه اینجا بسار زیباست، اما من می­خواهم به وطنم برگردم.

Obwohl es hier sehr schön, will ich aber nach Heimat zürück kehren.

هر چقدر که فیلمی جالبتر باشد،  به همان اندازه زمان بسرعت سپری می­گردد.

Je mehr ein Film interessanter ist, desto/umso vergeht die Zeit.

 

نکته (1): هنگامی­که واقعه­ای تنها یکبار آن هم در گذشته رخ داده­باشد، از als استفاده می­کنیم. اما اگر این واقعه در هر زمانی چندین بار رخ داده­باشد، از wenn استفاده می­کنیم.

امیدوارم که از مطالعه جدول فوق به نتایج مثمر ثمری رسیده­باشید.

خدانگهدار