ًDie Geschichte des Regens

آسمانی را می گریاند تا گلی را بخنداند

ًDie Geschichte des Regens

آسمانی را می گریاند تا گلی را بخنداند

درس شصت و یکم: جمله های آرزویی

با سلام به شما دوستان عزیزم.

می­خواهم در این درس شما آلمانی­آموزان را با جمله­های آرزویی در زبان آلمانی آشنا کنم. نخست اینکه باید بدانیم که در زبان آلمانی، فعلهای که برای ساختن جمله­های آرزویی به کار می­آیند، فعلهای التزامی می­باشند که در زبان آلمانی به آنها Kunjunktiv 11 می­گویند.با این قبیل فعلها ما در این درس و درسهای آینده بیشتر سروکار داریم.

جمله­های آرزویی در زبان آلمانی از لحاظ زمان وقوع فعل، به دو دسته تقسیم می­گردند. یکی جمله­های آرزویی که آرزو آن را داریم که در زمان حال و آینده رخ بدهد و دیگری جمله­های آرزویی که آرزو می­کردیم در زمان گذشته رخ بدهد. (که رخ نداده­است.) 

مانند دو نمونه زیر:

Wenn ich doch nur ein Vögel wäre!

 Wenn Ich doch nur ein Vögel gewesen Wäre!

 

Wenn ihr jetzt doch nur viel Zeit hättet!

Wenn ihr gestern doch nur viel Zeit gehabt hättet!

 

Wenn du doch nur fließend  Deutsche Sprache sprächest!

Wenn du doch nur fließend Deutsche Sprache gesprochen hättest!

 

Wenn wir doch nur nach Deutschland flögen!

Wenn wir doch nur nach Deutschland geflogen hätten!

 

جمله­های آرزویی فوق، دو به دو یکی ویژه زمان حال و دیگری ویژه زمان گذشته است. عبارت doch nur و یا doch نیز در جمله­های آرزویی، همان­گونه که مشاهده می­کنید، به کار رفته­است.

نکته (1): در هر یک از جمله­های آرزویی، می­توانیم واژه wenn را از آغاز جمله برداریم. اما آنگاه جمله را باید به فعل (التزامی) آغاز نمود. مانند نمونه­های زیر: 

Wäre ich doch nur ein Vögel!

Wäre ich doch nur ein Vögel gewesen!

Flögen Wir doch nach Deutschland!

اکنون به معنای هشت جمله آرزویی که در آغاز این درس بیان شد، توجه بفرمایید! 

ای کاش من یک پرنده باشم.

ای کاش من یک پرنده بودم. 

ای کاش شماها اکنون وقت زیادی داشته باشید!

ای کاش شماها دیروز وقت زیادی داشتید! 

ای کاش تو آلمانی روان صحبت بکنی!

ای کاش تو آلمانی روان صحبت می­کردی. 

ای کاش ما به آلمان پروازی داشته­باشیم.

ای کاش ما به آلمان پروازی می­داشتیم. 

نکته (2) روش ساخت جمله آرزویی ویژه زمان حال و یا آینده 

Wenn→ Sunjekt→ doch nur (doch)→.....→.Konjuktiv11 von Präsens

Konjuktiv11 von Präsens→ Subjekt→ doch nur (doch)→....

منظور از Konjuktiv11 von Präsens یعنی وجه التزامی ویژه فعل زمان حال

 

نکته (3) روش ساخت جمله آرزویی ویژه زمان گذشته 

Wenn→ Subjekt→ doch nur (doch)→.....→.Konjuktiv11 von  

Perfekt ( pp→ wären/ hätten)

 

Wären/ Hätten Subjekt→ doch nur (doch)→....pp

 

اکنون که با روش ساخت جمله­های آرزویی آشنا شدید، لازم می­دانم که وجه التزامی دو فعل مهم haben و sein را در جدول زیر برای شما عزیزان صرف نمایم. 

hätte

wäre

Ich

hättest

wärest

du

hätte

wäre

er/es/sie

hätten

wären

wir

hättet

wäret

ihr

hätten

wären

Sie/ sie

 

در این جدول نیز توجه شما را به وجه التزامی دو فعل  sprechen و fliegen که در نونه مثالها بیان گردیده­اند، جلب می­نمایم.   

 

spräche

flöge

Ich

sprächest

flägest

du

spräche

flöge

er/es/sie

sprächen

flögen

wir

sprächet

flöget

ihr

sprächen

flögen

Sie/ sie

 

بد نیست که بدانید میان فعل در زمان گذشته و فعل التزامی مربوط به زمان حال که در جدول بالا مشاهده می­کنید، شباهت و تناسبی موجود است. بدین گونه که حروف باصدای فعلهای زمان گذشته با یک اوملاوت تبدیل به وجه التزامی زمان حال و آینده شده­اند و در ساختن جمله­های آرزویی مورد استفاده واقع شده­اند.

به این چند جمله نیز توجه بفرمایید! 

 

 

Wenn ich doch nur viel Geld verdienen könnte!

Wollte ich doch nur nach Deutschland fliegen!

دو جمله بالا یعنی:

ای کاش می­توانستم پول زیادی به دست بیاورم.

ای کاش می­خواستم که به آلمان پروازی داشته باشم.

جمله­های آرزویی هستند که در آنها فعل کمکی به کار رفته است. فعل کمکی نیز باید التزامی باشد.

روش ساخت این نوع جمله آرزویی 

Wenn→ Subjekt→ doch nur (doch)→.....Infininitiv→ Konjuktiv  

 von Modalverben

Konjuktiv von Modalverben→ Subjekt→ doch nur (doch) →.....Infininitiv

بد نیست که در اینجا شما عزیزان را با شکل وجه التزامی Konjuktiv 11  فعلهای کمکی نیز با توجه به جدول زیر آشنا سازم.

لطفاً توجه بفرمایید! 

 

sollte

wollte

dürfte

müßte

könnte

ich

solltest

wolltest

dürftest

müßtest

könntest

du

sollte

wollte

dürfte

müßte

könnte

er/es/sie

sollten

wollten

dürften

müßten

könnten

wir

solltet

wolltet

dürftet

müßtet

könntet

ihr

sollten

wollten

dürften

müßten

könnten

Sie/ sie

 

 

همان­گونه که توجه دارید، بین وجه التزامی فعلهای کمکی و شکل مربوط به زمان گذشته آنها شباهت زیادی است و حتی sollen و wollen وجه التزامی و شکل گذشته یکسانی دارند. (می­توانید به درس مربوط به فعلهای کمکی زمان گذشته نیز مراجعه بفرمایید.) 

دوستان گلم. امیدوارم که جمله­های آرزویی را خوب فراگرفته باشید و به همه آرزوهای­تان نیز برسید.

تا درس دیگر که همچنان با وجه التزامی کار داریم، خدانگهدار

درس شصتم: واژگان پرسشی was für ein, was für welch و welche

<><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><>

شصتمین درس به یاد بهترینی که در این عدد طلوع یافت. 

سبز و پردرخشش. 

 

طلوعش بی غروب و پرمهر باد. 

<><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><>

سلامی دوباره و همیشگی به دوستان گلم.

در این درس می­خواهیم با دو نوع از واژگان پرسشی که پیشترها با آن آشنا شده­اید، بیشتر بدانیم. این دو نوع  واژگان پرسشی بدین گونه می­باشند: 

  Welchکدام: پرسیدن درباره شخصی در میان اشخاص دیگر و یا چیزی و مفهومی در میان چیزها و مفاهیم دیگر با این واژه پرسشی که در موقعیت­های گوناگون از قبیل: جنسیت (مذکر، مونث و خنثی)، شمار (مفرد و جمع) و حالت ( فاعلی، مفعولی  و متممی) صرف می­شود، انجام می­پذیرد. مانند نمونه­های  داده­شده که در جدول زیر درج شده­است.

<><><><><><><><><><><><>

Dativ

Akkusativ

Nominativ

welchem

welchen

welcher

Maskulin

welchem

welches

welches

Neutral

welcher

welche

welche

Femenim

welchen

welche

welche

Plural

 

اکنون به نمونه جمله­های زیر توجه بفرمایید! 

Welcher  Lehrer kommt heute nicht,  der junge oder der alte?

Welches Buch is am besten,  dein Buch oder mein Buch?

Mit welchem Zug er kommt?

Der Zug um  acht Uhr oder der Zug um zehn Uhr?

 

معانی جمله­های بالا عبارتند از: 

 

کدام معلم امروز نمی­آید،  جوانه یا مسنه؟

کدام کتاب بهترین است، کتاب تو یا کتاب من؟

با کدام قطار او می­آید؟

قطار ساعت هشت یا قطار ساعت ده؟  

Was für ein چه جور:  welch در مورد مقوله­ایی مشخص و شناخته­شده می­پرسید، اما Was für ein در مورد مقوله­ایی (شخص، چیز و مفهوم) غیرمعین و شناخته­نشده می­پرسد. was für ein نیز صرف می­شود.  

 

Dativ

Akkusativ

Nominativ

was für einem

was für einen

was für ein

Maskulin

was für einem

was für ein

was für ein

Neutral

was für einer

was für eine

was für eine

Femenim

was für welchen

was für welche

was für welche

Plural

 

به نمونه­های زیر لطفاً توجه بفرمایید!  

 

Was für einen Mantel  ziehst du heute, einen grünen Mantel oder....?

Mit was für einer Frau hat er gesprochen?

Mit einer schönen Frau.

Wir brauchen noch Hefte.

Was für welche Hefte?

Wir brauchen Schreibhefte.

 

Wir brauchen auch Milch.

Was für welche?

Flaschenmilch.

معنی جمله­های بالا: 

چه جور پالتویی امروز تو می­پوشی، یک پالتو سبز و یا...؟

با چه جور خانمی او امروز گفتگو کرده­است؟

یک خانم زیبا.

ما هنوز دفترچه نیاز داریم؟

چه جور دفترچه­هایی؟

ما به دفترچه­های یاداشت نیاز داریم.

ما هنوز شیر نیازمندیم؟

از چه نوع آن؟

شیر پاکتی. (بطری) 

 

نکته (1) همان­گونه که از مثالها پیداست، was für welche هم برای اسامی جمع نامعین و هم برای اسامی غیرقابل­شمارش به کار برده می­شود.  

دوستان نازنینم.

این درس نیز به پایان رسید.

امیدوارم که همیشه پیروز و سرافراز باشید.

خدانگهدار

درس پنجاه و نهم: مصدر با حرف اضافه zu

سلام به دوستان خوب و باصفایم.

این درس درباره کاربردهای مختلف zu می­باشد. پیشترها آموختیم که zu حرف اضافه­ایی است که به معنای «به­سوی» می­باشد و اسمی و یا ضمیری که پس از آن می­آید، باید به حالت متممی Dativ باشد. مانند این جمله: 

Ich möchte Ihnen zu unserer Party einladen. 

من می­خواهم شما را به مهمانی­مان دعوت کنم.

و اما در این درس با دیگر کاربرد این حرف اضافه آشنا می­شویم.

هرگاه در جمله­ایی دو فعل داشته­باشیم، فعل دوم به عنوان مصدر پس از zu می­آید. البته به شرطی که نخستین فعلهای جمله

Hören و sehen نباشد.

در جدول زیر توجه شما عزیزان را به نمونه­هایی از این گروه جلب می­نمایم. لطفاً توجه بفرمایید. 

 

فارسی

آلمانی

من کتابهای فراوانی برای خواندن دارم.

Ich habe viele Bücher zu lesen.

من اکنون وقتی ندارم با تو در اداره بمانم.

Ich habe jetzt keine Zeit mit dir im Büro zu bleiben.

این مهم است که او را به مهمانی­مان دعوت بکنیم.

Es ist sehr wichtig, ihn zu unserer Party einzuladen.

حدس می­زنم که هواپیما دارد به پرواز درمی­آید.

Ich vermute die Maschine abzufliegen.

او تلاش می­کند که آلمانی بیاموزد.

Er versucht Deutsch zu lernen.

پارک کردن در اینجا ممنوع است.

Hier ist es verboten zu parken.

من می­شنوم (می­بینم) که همکارم تلفن می­زند.

Ich höre (sehe) meinen Kolegen  telefonieren.

پتر وانمود می­کند که دیروز اینجا راهش را گم کرده­است.

Peter behauptet, Gestern hier sein weg verloren zu haben.

 

نکته (1): در جدول بالا مشاهده می­کنیم که چگونه دومین فعل با توجه به نخستین فعل به صورت مصدر با zu بیان گردیده­است. البته به استثنای دو فعل hören و sehen ، چرا که پس از این دو فعل، دومین فعل به صورت مصدر بدون zu ذکر می­گردد. 

نکته (2): چنانچه دومین فعل جمله، فعل پیشوندی از نوع جداشدنی بود، zu میان واژه اصلی فعل و پیشوند آن قرار می­گیرد. 

نکته (3): آخرین جمله جدول، یک جمله­ایی است که مربوط به گذشته کامل (ماضی نقلی9 می­باشد. در این موقعیت چنانچه بر اساس آنچه که گفته­شد، نیاز به مصدر با zu  باشد، zu باید میان pp (قسمت سوم فعل) و اصل واژه haben و یا sein  قرار بگیرد. 

 

دوستان، این درس نیز به پایان رسید.

تا درسی دیگر

خدانگهدار