سلام دوستان نازنینم.
امیدوارم که هر لحظه شادمان و شاداب باشید و انگیزههای یادگیری زبان آلمانی در شما به اوج برسد.
در درس گذشته جملههای آرزویی را آموختید، و همچنین دانستید که برای ساختن چنین جملههایی، نخست باید فعل التزامیKonjunktiv 11 را بشناسیم و با روش بکارگرفتن آنان در اینگونه جملهها آشنا گردیم. در این درس میخواهیم دیگر کاربردهای فعل التزامیKonjunktiv 11 را بیاموزیم. لطفاً خوب توجه بفرمایید.
1-در گذشته کاری انجام شده که برخلاف تصور و اندیشه ما بوده است. مانند جملههای زیر
Du kommst aus Iran. Ich habe gedacht, du käme aus Deutschland.
Sie ist wirklich herztlich. Ich habe gedacht, er wäre sehr böse.
Sie har gestern keinen grünen Mantel angezogen. Ich habe gedacht, sie hätte einen grünen Mantel eingezogen.
Du kannst nich schwimmen. Ich habe gedacht, du könntest schwimmen.
راستی دوستان، در تکتک جملههای دادهشده میتوانیم حرف ربط daß به معنای «که» را نیز به کار ببریم. در این صورت یک جمله فرعی Neben Satz نیز ساختهایم. مانند:
Sie har gestern keinen grünen Mantel angezogen. Ich habe gedacht, daß sie einen grünen Mantel eingezogen hätte.
معنی جملههای بالا
تو اهل ایرانی. من فکر میکردم (که) تو اهل آلمانی..
او (زن) واقعاً مهربان است. من فکر میکردم او بداخلاق است.
او (زن) دیروز هیچ مانتوی سبزی نپوشیده بود . من فکر میکردم او یک مانتوی سبزی پوشیدهاست.
تو نمیتوانی شنا کنی و من فکر میکردم تو میتوانی شنا کنی.
2-جمله شرطی که در زمان گذشته رخ دادهباشد.
Wenn ich Geld hätte, könnte ich das Buch kaufen.
Wenn sie gestern gekommen wäre, könnten wir zusammen sprechen.
اگر من پول داشتم، آن کتاب را میخریدم.
اگر او (زن) دیروز میآمد، ما با هم میتوانستیم گفتگو کنیم.
نکته (1): جمله شرطی که در زمان حال و آینده رخ بدهد، به فعل التزامی Konjunktiv 11 نیاز ندارد. مانند:
Wenn sie heute kommt, konnen wir zusammen sprechen.
اگر او امروز بیاید، میتوانیم با هم گفتگو کنیم.
نکته (2): ما میتوانیم در جملههای شرطی، دو جمله را با یکدیگر جابجا کنیم مانند:
Wir konnen zusammen sprechen, Wenn sie heute kommt.
نکته (3): ما همانگونه که در جملههای آرزویی wenn را حذف میکردیم، در اینجا نیز wenn را میتوانیم حذف کنیم. بدین گونه:
Hätte ich Geld, könnte ich das Buch kaufen.
3- هنگامیکه alsob به معنای «طوری که» در زمان گذشته استفاده میشود.
Er behaupted, alsob er ein recher Mann wäre.
او طوری وانمود میکرد که انگار یک مرد ثروتمند بود.
4-در گذشته کاری میتوانست، میبایست و یا مجاز بود که صورت پذیرد اما صورت نپذیرفت. مانند جملههای زیر
Sie müssten gestern im Büro bleiben aber sie sind nach Hause gegangen.
Du könntest gestern mit deiner Lehrerin sprechen aber du hast mit ihr nicht gesprochen.
Du hast auf dem fahrenden Zug gesprungen. Eigentlich dürftest du nicht auf dem fahrened Zug springen.
شما میبایستی دیروز در اداره میماندید، اما شما به خانه رفتید.
تو میتوانستی دیروز با خانم معلمت گفتگو کنی، اما تو با او گفتگو نکردی.
تو بر روی قطار در حال حرکت پریدی. درحقیقت تو اجازه نداشتی بر روی قطار در حال حرکت بپری.
نکته (4): وجه التزامی Konjunktiv 11 فعلهای باقاعده، همچنین با würden ساخته میشود. چنین رخدادی بیشتر در زبان گفتاری آلمانی به وقوع میپیوندد. مانند:
Ich habe gedacht daß du immer die Wahrheit sagen würdest.
من فکر میکردم که تو همیشه حقیقت را میگویی.
بد نیست که در پایان این درس würden را صرف کنیم.
würde | ich |
würdest | du |
würde | er/es/sie |
würden | wir |
würdet | ihr |
würden | Sie/ sie |
دوستان خوبم.
از شما بسیار سپاسگزارم
و تا درسی دیگر
خدانگهدار