سلام به شما دوستان عزیز و مهربان.
در دو درس گذشته به ترتیب روش ساخت اسم از صفت و روش ساخت صفت از اسم را با افزودن پسوندهایی آموختیم. در این درس نیز میخواهیم روش ساخت قید را با افزودن پسوند weise (که به معنای «نحو» و یا «طریقه» میباشد.) به برخی از واژهها میآموزیم.
لطفاً جدول زیر را خوب تماشا بفرمایید!
قدم به قدم | schrittweise | قدم | der Schritt |
مثلاً | beispielsweise | مثال | das Beispiel |
دوستانه | freundlicherweise | دوستی | freundlich |
خوشبختانه | glücklicherweise | خوشبخت | glücklich |
قرضوار | leihweise | قرض دادن | leihen |
به طور قسطی | ratenweise | قسط پرداختن | raten |
نکته (1): پسوند weiseدو به دو و به ترتیب به اسم، صفت و مصدر در جدول فوق افزوده شدهاست. افزون بر پسوند مورد نظر، حروفی نیز به واژه افزوده گردیده که با رنگ قرمز برای شما عزیزان نمایان شدهاست.
نکته (2): همچنین در مورد برخی از مصدرها مانند leihen که در جدول فوق نیز ذکر گردیدهاست، پیش از آنکه پسوند قیدساز بگیرد حرف en از پایان آن حذف شدهاست.
نکته (3): نمونههایی زیادتری برای این درس و دو درس گذشته میتوان ذکر کرد، و در این چند درس تنها به نمونههایی اندک به منظور آشناسازی شما علاقمندان ارائه شدهاست.
اکنون با مطالعه جملههای دادهشده با کاربرد اینگونه از قیدها در جمله بیشتر آشنا میشوید.
Wie sind in dem tiefen Schnee schrittweise vorwärtsgekommen.
Er hat zuerst einen Satzt beispielsweise an der Tafel geschrieben.
Sie sprechen freundlicherweise zusammen.
Glücklicherweise fliegen wir morgen nach Deutschland.
Können Sie mir Ihr Buch für eine Woche leihweise geben.
Sie können das Geld ratenweise bezahlen.
ما در آن برف عمیق قدم به قدم پیش میرفتیم.
نخست او برای نمونه، جملهای را روی تابلو نوشت.
خوشبختانه ما فردا به آلمان مسافرت میکنیم. (پرواز میکنیم)
آیا شما میتوانید به مدت یک هفته کتابتان را قرضی به من بدهید.
شما میتوانید این پول را قسطی بپردازید.
پسوند gemäß نیز به پایان برخی از اسامی افزوده میشود و قید میسازد. مانند جملههای زیر
Ehrfahrungsgemäß hat sie ein gutes Haus gekauft.
Erwarungsgemäß habe ich heute meine Kolegin besucht.
Übersetzen Sie bitte den Text sinnsgemäß!
از روی تجربه او خانه خوبی خرید.
آن گونه که انتظار میرفت، امروز همکارم (مونث) را ملاقات نودم.
لطفاً این متن را بر اساس مفهوم ترجمه کنید!
نکته (1): مانند دیگر موارد، حروفی که با رنگ قرمز نمایش داده شدهاست، حروفی میباشد که پیش ار پسوند جهت ایجاد آسانی در تلفظ پدید آمدهاند.
نکته (2): در مورد برخی از اسامی که به e پایان میپذیرند، پیش از افزودن پسوند قیدساز gemäß حرف e را باید حذف نمود. مانند:
Sinne→ gemäß→ sinngemäß
دوستان گلم، این درس هم مانند دیگر درسها به پایان رسید.
امیدوارم که همه درسها را خوب یادگرفته باشید.
خدانگهدار
>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>/span>>/>>/>>/>با سلام به دوستان خوبم.
در درس گذشته روش ساختن اسم را از برخی صفات به کمک برخی از پسوندها آموختیم، اما در این درس می-خواهیم روش ساختن برخی صفات از اسامی را به کمک پسوندهای مرتبط بیاموزیم. (یعنی درست عکس درس پیشین).
لطفاً به جدول زیر خوب توجه بفرمایید!
اسم | معنی | صفت | معنی | |||
der Name | نام | namhaft | نامدار | |||
das Märchen | افسانه | märchenhaft | افسانهای | |||
der Zauber | جادو | zauberhaft | جادویی | |||
die Sage | داستان | sagenhaft | داستانگونه | |||
der Vorteil | برتری | vorteilhaft | نیکو | |||
der Ernst | جدیت | ernsthaft | جدی | |||
der Zweifel | تردید | zweifelhaft | تردیدآمیز | |||
اسم | معنی | صفت | معنی | |||
der Fahrplan | برنامه حرکت وسایل نقلیه | fahrplanmäßig | طبق برنامه حرکت وسایل نقلیه | |||
das Verhältnis | نسبت | verhältnismäßig | از لحاظ نسبی | |||
der Zweck | سود | zweckmäßig | بهینه | |||
das Gesätz | قانون | Gesätzmäßig | قانونی | |||
das Recht | حق | rechtmäßig | طبق قوانین حقوقی | |||
das Gefühl | احساس | gefühlsmäßig | احساساتی | |||
نکته (1): افزون بر دو پسوند صفتساز haft وmäßig که به اسمها افزوده گردیدهاند، تغیرات جزئی (حرفی) در تبدیل اسم به صفت بوجود آمده که با رنگ قرمز مشخص شدهاست.
و اکنون دو نمونه از هر یک
Herr Schmidt ist ein namhafter Lehrer.
Jetzt gehört Ihnen das Haus regelmäßig.
معنی
آقای اشمیدت یک معلم نامدار است.
حالا این خانه قانونی مال شماست.
دوستان گلم تا درس آینده
خدانگهدار
بیگناه بودیم و پاک
که یافتیم خود را آن دم سینهچاک
من و تو باغی
چهچه چند زاغی
همه آن باغ قشنگ را به کنار
آن همه سایه برخاسته از بید و چنار
تک درختی درآن نزدیکی
نام آن بود درخت آگاهی
که از آن خنده کنان میجستیم.
سیبها را میکندیم و به هم میدادیم.
سیبها که تمام شد.
حال نوبت گندمها شد.
اما دانهها را نچشیده، ز بهشت رانده شدیم.
مات و وامانده شدیم.
خبر آوردند از هر سوی بر ما
کای گناهکاران بیخبر ناآگاه
ز بهشت رانده شوید
و به جهنم بروید.
و بر این باور م که آگاهانه در جهنم زیستن به ز ناآگاهانه در بهشت بسر بردن.