دوستان عزیز بهعلت دزدی ادبی یک دوست باادب و زرنگ، نوشته هایم به دور از دسترس همگی شد تا هیچگونه ترس و واهمهای از انتشار مطالب در هیچجای دیگر وجود نداشتهباشد.
در پایان، قصه باران این قطعه ادبی را که در مورد تولد است به کسانی که تولد را دوست دارند و بهویژه در شهریورماه به دنیا آمدهاند، تقدیم مینماید.
امیدوارم که با هدیه کردن این نوشته به کسانی که دوستشان داریم، هرگز ناکام و ناامید نگردیم.
تولد زیباترین شعر زندگی است،
و تو شعر زندگیات را با قافیهایی از عشق و وزنی از خودگذشتگی سرودهای.
در زندگی به دو قلب نیازمندی.
قلبی که دوست بدارد و قلبی که دوستت بدارد.
راستی، قلب دوم برای تو کیست؟
تردید نشانه دودلی است.
راستی دل دوم کیست؟
تولدت مبارک
سرانجام پرنده از قفس تنهایی خود آزاد گشت.
بر فراز برکه تنگ و کوچکی نشست.
نگاهی به ماهی کوچولو انداخت.
آنگاه او را فراخواند.
و آهسته در گوشش گفت:
«سقف قفست شکسته. چرا پرواز نمیکنی؟
مهربانی کیمیایی است گرانبها و ارزشمند که تنها در هنرکده خدا یافت میشود و خداوند مهربان آن را به دوستان شایسته و درستکارش میبخشد. در پاسخ مهربانیهای تو ای دوست شایسته و درستکار خدا پاسخی جز مهر ورزیدن نمییابم.
Herzlichkeit ist eine kostbare und wertvolle Chemische daß nur in dem Studio des Gottes gefunden wird und der gnädige Gott beschenkt sie seinen kompetenten und ehrlichen Freunde. Du, die kommpetene und ehrliche Freundin des Gottes finde ich aber keine Antworten außer Lieben wegen deiner Herzlichkeiten.
Kindness is a precious and voluble chemical that is only
found in the Gods studio and the merciful God deserves it to his competent and honest friends. You, the competent and honest Gods friend I don’t find any answers for your kindnesses except love.